شایان جونشایان جون، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

من و بابا و شایان کوچولو

نوزده ماهگی شیرین عسلم

سلام به عشق خودم گل پسر ناز و بلا اقا شایان اول از همه با تاخیر نوزده ماهگیت  و تبریک میگم.به سلامتی نوزده ماهگیت تمام شدو وارد بیستمین ماه زندگیت شدی عسیسم   امااااااان از دست شیطنتهات...اومدم واست تعریف کنم تا ببینی تو روز چیکارا میکنی...اولا که به خاطر شما تمام دسته های کابینتها رو دراوردم تا مثلا نری سراغ ظرفها ولی بعد از یه مدت راه باز کردنشون و پیدا کردی.از زیر میگیری و درشون و باز میکنی. قدت هزار مشالله بلندشده با پا بلندی دستت و میرسونی به اپن اشپزخانه و اگه ظرفی چیزی اونجا باشه میکشی و تا حالا همین طوری چند تا ظرف ازم شکوندی کشاب کمدت و میکشی بیرون و هر چی توشه بر میداری منم مجبور شدم چیزا...
27 بهمن 1393

پایان 18 ماهگی...واکسن 18 ماهگی

سلام به پسر خودم عشق مامان 20 دیماه 18 ماهگیت تمام شد و وارد 19 ماهگی شدی. اون روز صبح همراه بابایی بردیمت مرکز بهداشت.اول کنترل قد و وزن.وزنت 11400 بود که البته کاپشن تنت بود ولی خانمه گفت خوبه قدت هم مشالله خوب بود.بعدش رفتیم واسه واکسن...من دقیقا این شکلی بودم ولی تو از همه جا بیخبر بغل بابایی بودی تا نوبت ما بشه.خلاصه رفتیم داخل به اون خانمه که واکسن میزد گفتم میگن این واکسنه خیلی اذیت میکنه بچه رو اونم گفت نه مثله همه واکسنای دیگشه خلاصه ضربتی و سریع دو تا پات و واکسن زد و بعدم اومدیم خونه.تا ظهر عین خیالت نبود و مثله همیشه بازی میکردی.منم سر ساعت قطره استامینوفن بهت میدادم.ظهر بعد نهار خوابیدی.تو خواب میخواستی غلت بزنی دیدم گریه ...
4 بهمن 1393
1